برای رسیدن به این موضوع و تعالی سازمان و کسب و کار خود توجه کنید که همیشه شغل هر فرد دیگری در نگاه شما، ساده‌تر و کم دردسر به نظر می‌رسد. البته تا زمانی که شما به‌صورت واقعی شرایط افراد دیگر را تجربه نکرده‌اید، نمی‌توانید در موردشان قضاوت کنید.

در ادامه به معرفی سه استراتژی می‌پردازیم که برای بهبود نقش رهبری و افزایش موفقیت سازمان به شما کمک خواهد کرد:

۱- خود را جای کارمندان بگذارید

به‌عنوان یک رهبر، درک این موضوع فوق‌العاده مهم است. کار شما این است که شرایط همه‌ی کارکنان را درک کنید و برای ایجاد مسیری راحت‌تر و با استرسی کمتر، تلاش خود را به کار گیرید. انجام دادن این کارها از تضعیف روحیه افراد سازمان شما جلوگیری می‌کند. یک رهبر خوب همیشه آماده‌ی خدمت‌گزاری به کسانی است که در اطراف او حاضر هستند.

یک مورد مهم در رهبری این است که اگر به تیم خود خدمت می‌کنید، هم‌زمان باید جایگاه خود به‌عنوان رئیس و مسئول تیم را با رفتارتان به آن‌ها دیکته کنید. حفظ تعادل در این مورد خیلی مهم است.

۲- حفظ تناسب اندام؛ سن فقط یک عدد است

در برخی سازمان‌ها می‌بینیم بیشتر به افراد جوان و پرانرژی اهمیت می‌دهند؛ این عمل باعث می‌شود ارزش افراد باتجربه در شرکت پایین بیاید. در هر سازمانی تعادل برقرار کردن بین نسل‌های متفاوت یک چالش مهم به‌حساب می‌آید، یک رهبر کارآزموده به‌خوبی می‌داند چگونه باید از این امتحان سربلند بیرون بیاید. یکی از راه‌های حل این چالش، این است که کارمندان مسن‌تر تناسب اندام خود را حفظ کنند. یک رهبر برای اعمال کردن این روش، ابتدا خود آن را انجام می‌دهد.

 به لطف برنامه‌های بدن‌سازی زیادی که وجود دارند، شما می‌توانید در هر سنی که باشید، تناسب اندام خود را حفظ کنید. در واقع چیزی که یک رهبر به آن اهمیت می‌دهد، شکل ظاهری کارمندان او است که گویای وضعیت شرکت برای دنیای پیرامون است. یک رهبر خوب اجازه نمی‌دهدسن وی تنها ملاک قضاوت درباره او باشد و این رفتار را برای کارمندان خود نیز تبدیل به یک سنت می‌کند.

۳- آمادگی کامل قبل از انجام هر کار

کار کردن برای رهبری که درک اندکی از حقایق پیرامون خود دارد و آن‌ها را در تصمیمات خود لحاظ نمی‌کند، بسیار سخت است. یک رهبر هوشمند از تیم خود مشورت می‌گیرد، از طرفی وقت و انرژی خود را صرف بالا بردن کارایی‌اش در چنین شرایطی می‌کند. یک کارآفرین موفق به‌جای تمرکز کامل بر مشکل، از دیدگاه‌های مختلف بهره می‌برد.

یک رهبر قاطع با آگاهی کامل از شرایط پیرامون به تیم خود خدمت می‌کند. اگر شما آنچه می‌خواهید، درک کنید و تحقیقاتی برای تعریف پایه‌ای حقایق انجام دهید، بهتر می‌توانید گفتگو را در جهتی که منجر به یک نتیجه مطلوب‌تر است، هدایت کنید.

بهترین فروشندگان، رهبران یک سازمان و مذاکره‌کنندگان، در زمان مذاکره و گفتگو در مورد این‌که چه کسی بیشتر صحبت می‌کند، نگرانی ندارند. نگرانی آن‌ها بیشتر در مورد سمت‌وسو و جهت گفتگو است. با این حال، اگر مکالمه در جهتی است که منجر به رسیدن شما به نتیجه مطلوبتان می‌شود، آیا واقعا مهم است چه کسی بیشتر صحبت می‌کند؟ یک رهبر با اعتماد، با استفاده از آمادگی‌های قبلی و عمق دانش خود، مذاکرات را جهت می‌دهد. در پایان، شرکت‌کنندگان در گفتگو، حتی اگر نتیجه نهایی مخالف نظر آن‌ها هم بوده باشد، احساس رضایت خواهند داشت.

آنتونی رابینز ۵۷ ساله در این باره می‌گوید: «برخی اوقات، افراد برای آنچه طی سال‌ها به‌صورت خصوصی تمرین کرده‌اند، در بین بقیه افراد تشویق می‌شوند». رهبران بزرگ زمان زیادی صرف تلاش برای تبدیل شدن به فردی کامل می‌کنند و این زمان بسیار قبل‌تر از آن است که در سازمان به کامل بودن آن‌ها نیاز باشد. آن‌ها ساعت‌های طولانی صرف مطالعه و توسعه عادت خدمت‌گزاری خود نسبت به افراد پیرامونشان می‌کنند. اعتماد به نفسی که آن‌ها به آن رسیده‌اند، نتیجه سخت‌کوشی در تنهایی است.